:وبلاگهای مورد علاقه |
12.30.2002
٭ بالاخره اين سروری که عکسهامو اونجا گذاشته بودم درست شد و وبلاگم مثل سابقش شد. استفاده از سايتهای مجانی اين گرفتاری ها رو هم داره.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *چند روزی هست که نيمه دوم زندگيم شروع شده و يه حس عجيبی دارم. نمی دونم می تونم در تغييراتی که قصد دارم در خودم بوجود بيارم موفق می شم يا نه. ولی قصد دارم هر جور شده اينکارو بکنم. از يه ماه قبل يه کارهائی رو شروع کردم که نتيجه بدی نداشت. اميدوارم همه چی به همون خوبی که انتظارش رو دارم پيش بره. دو بسته برام به آدرس اداره پست شده که بد جوری کنجکاوم که ببينم چی هستش. هديه های تولدم هستن. فکر کنم ده روز ديگه که برگردم بتونم اونارو ببينم. هر چی که ميگذره بيشتر کنجکاو می شم. يه هديه ديگه رو چند روز ديگه می گيرم. از همه جالبتر يه هديه تــــــــوپ بود که با آژانس برام فرستادن. دوتا ساندويچ الـويـه با يه ظرف ترشـی که خيلی دوست دارم. اين رفيقم ميدونه که من چقدر الويه دوست دارم. همکارام وقتی ديدن که آژانس برام اونو آوردش خيلی تعجب کردن و گفتن: اينجوريشو ديگه نديده بوديم. ولی از اينا که بگذريم يه هديه باحال گرفتم که تا بحال نگرفته بودم. يه بوسـه داغ از يکی از بهترين دوستام که تا آخر عمرم يادم نميره. همين روزا تولد يکی از دوستای جديدم هست. اژدهای خفته ، دوست خوبم تولدت مبارک. ما دوتا متولد دی ماه هستيم و فکر کنم يه سـری از ويژگيهای اخلاقيمون شبيه هم باشه.
|