٭ مدتی است که اين وبلاگ سوت و کور مونده و خودم هم حسابی از اين قضيه ناراحتم. جالب اينجاست که وقتی کامپيوتر در دسترسم نيست کلی مطلب برای نوشتن تو ذهنم دارم ولی وقتی پای کامپيوتر ميشينم همه چی يادم ميره. بعد از اين تعطيلات بر می گردم به محل کارم و باز روز از نو و روزی از نو.
برای سال نو بی تابی ميکنم. بيشتر دوستام اصلا از سالی که داره تموم ميشه راضی نبودن. امروز با يکيشون صحبت می کردم. به گفته خودش از روز اول سال ۸۱ تا بحال حتی يه روز خوش هم نداشته. برای اون ، خودم و بقيه دوستام آرزو ميکنم که سال آينده سال خوبی باشه و تموم ناکامی های امسال جبران بشه.
مشکلات و دردسر برای ما همشه هست و بعد از رهائی از يکی ، وقتی جای زخم قبلی هنوز ترميم پيدا نکرده ، يه مشکل ديگه از يه جای ديگه سر در مياره و با وقاحت تموم به ما دهن کجی ميکنه. از قرار معلوم درگيری با مشکلات شده يکی از ارکان اصلی زندگی و گريزی از اون نيست. بعضی ها ميگن مشکلات شيرينی زندگی هست. حالا يکی نيست بگه اگر ما نخواهيم اين شيرينی رو داشته باشيم چيکار بايد بکنيم.