-->
کاپیتان نمو






[Powered by Blogger]

2.22.2003

٭ ـ بفرمائين
ـ ببخشيد کاپيتان تشريف دارن؟
ـ بله ، خودم هستم.
ـ لطفا بفرمائين دم در ...
شيرينی ازدواج دوستم رو آورده بودن. داداشش از تهران آورده بود.
بالاخره همکار سابقم هم ازدواج کرد. جلال ، کسی که بدترين شکستها رو خورده بود و نااميدانه به زندگی نگاه می کرد. بعد از رفتنش از اينجا سر و سامان گرفت و يه کار بهتری پيدا کرد. همسفرش رو هم پيدا کرد.
جلال جون ، تبريک ميگم. از طرف خودم و تموم بچه های اينجا.
الان که دارم اينو مينويسم همه دارن در غيابت ميزنن و ميرقصن. به جون خودت ، اصلا در شرايط خوبی نيستم ولی می خوام با بهترين و قشنگترين آهنگ ممکن « تو عزيز دلمی» که يه خاطره تـــوپ ازش دارم و زياد هم از اين خاطره نگذشته ، برقصم . بيخيالش ، هر چی بود تموم شد. می خوام مثل خودت خيلی چيزا رو فراموش کنم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Home