-->
کاپیتان نمو






[Powered by Blogger]

5.11.2003

٭ سلام بر همگی.
بالاخره این ماموریت ده روزه تموم شد و امروز به محل کارم برگشتم. وقتی رسیدم خونه دیدم بلیط و برگه ماموریت روز دوشنبه رو میزم هست. یعنی اینکه « کاپیتان ، هنوز عرقت خشک نشده باید به یه ماموریت دیگه بری ».
کامپیوترم رو هم دیدم که بغل تختخوابم گذاشته بودنش. چقدر خوشحال شدم وقتی دیدم که Case رو عوض نکردن و همون قبلی هستش. آخه بدجوری بهش عادت کردم و تصور اینکه از این به بعد باید با Case های سری 4 که اصلا هم قشنگ نیستن کار کنم ، حالم گرفته می شد. از شما چه پنهون سرعتش عالیه. وقتی برای اولین بار آنلاین شدم که ببینم تو این مدت تو وبلاگم چی گذشته دیدم یه مشکل قدیمی بازم شروع شده. اینجائی که من هستم به مرحمت مخابراتیهای عزیز وضع خطوط تلفن افتضاحه. مودم جدیدم با این خط سازگاری نداره و در کمتر از یه دقیقه DC میشه. با هر مکافاتی بود کامنتها رو خوندم. فکر کنم باز هم تست کردن مودمهای مختلف رو باید شروع کنم تا ببینم کدوم با این خط تــــوپ من سازگاری داره.
از اظهار محبت همه دوستانی که در این مدت برام کامنت گذاشتند ممنونم. راستشو بخواین این سفر اونجورهام که فکر میکنین لذت بخش نبود. وقتی از این ماموریت جدید برگردم عکسهایی که اونجا گرفتم رو تو وبلاگ میگذارم و روی دیگه سکـه رو هم براتون مینویسم.
اون دوستی که زحمت نوشتن موبایل گرام ها رو بعهده داشت من: با اسم مستعار بود. چه مکافاتی داشتیم واسه دو کلمه حرف زدن. اون شعر بسیار زیبا رو هم به سلیقه خودش انتخاب کرد و در وبلاگم گذاشت.
یادمه یه شب وقتی خونه هشت پا بودم بهش زنگ زدم و اونجا بود که برای اولین بار این شعر رو برام خوند. از اون روز قول داده بود که اون رو برام بنویسه. ولی خوب یادش رفته بود. در آخرین تماسم از کشتی بهش گفتم: جون هر کی دوست داری این شعر رو بگذار تو وبلاگت. غافل از اینکه اونو در وبلاگ خودم گذاشت.
دوست عزیزم ، مرسی از این همه زحمتی که تو این مدت کشیدی. هر چند که گاهی شیطنت هم کردی و برای متنهایی که خودت نوشتی کامنت هم گذاشتی.



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Home