-->
کاپیتان نمو






[Powered by Blogger]

6.20.2003

٭ بـابـا ، مـا هـم آدميـم ...
امروز يه نگاهی به برنامه تيرماه انداختم. برنامه ريزی فشرده ای برای اين ماه برام در نظر گرفته شده و وقتی جمع و جورش کردم ديدم بيشتر اين ماه رو در ماموريت هستم. يه هفته دريا ، دو سه روز استراحت ، شرکت در نمايشگاه بين المللی محيط زيست در تهران ، دو روز استراحت ، سفر به يکی از مراکز جنوب برای گزارش نويسی و اقامت يه هفته در اونجا و در نهايت بازگشت به محل کارم.
اين تنوع برام خوبه ولی از خيلی از کارهام عقب ميفتم. به تازگی تحليل داده های گردآوری شده در يه پروژه رو شروع کردم که چهار سال رو هم انباشته شده و هنوز کسی برای جمع بندی اون اقدامی نکرده. اين وقفه تاثير منفی شديدی رو گزارش اون ميزاره. يادمه يه پروژه داشتم که دو سال عملياتش طول کشيد. وقتی پرونده های آماری رو ديدم ، گيج شدم. ۲۵ هزار تا عدد رو بايد تحليل آماری می کردم و روابط منطقی و پارامترهای مورد نظر رو استخراج می کردم. برای نوشتن اون گزارش که حدود ۱۸۰ صفحه شد هفت ماه تمام وقتم گرفته شد. يکی از دلايلی طولانی شدن اين مدت ، همين ماموريتها بود که مجبورم می کرد کار رو نيمه تموم بزارم. امسال قصد داشتم که تا پائيز هيچ ماموريتی رو قبول نکنم و فقط بشينم به کارهام برسم. ولی مگه ميزارن که آدم به کارش برسه.
متاسفانه در سيستم اداری ما اگه کاری رو داوطلبانه انجام بدی ، از اون به بعد برات ميشه وظيفه و توقع بالا ميره. ايکاش اينقدر اطرافيان و رؤسا رو پر توقع نمی کردم. کار به جائی رسيده که معاون فلان ... ساعت ۱۱ شب بهم زنگ ميزنه و ميگه تا ساعت ۱۰ صبح فردا يه مطلب رو براش ايميل کنم. حالا خوب بود يه کم ملايم حرف می زد. يه جور با آدم حرف می زنن که انگاری گماشته استخدام کردن.
خلاصه ، از يه طرف خوشحالم که اين سفرها يه کم در تجديد روحيه و باز يابی انرژی قبليم موثر هست و از يه طرف ديگه ناراحتم که از کارهائی که از روز اول سال ۸۲ در سررسيدم نوشتم عقب ميفتم.
جالبترين اتفاق روز پنجشنبه در جلسه شورای پژوهشی اداره بود. رياست محترم لطف فرمودند و گفتند:
برای نمايشگاه محيط زيست خلاصه تحقيق در مورد عروس دريائی رو با Power point آماده کن. برای بخش اکولوژی و پروژه ای که داشتند هم Power point تهيه کن. روز يکشنبه ساعت ۹ صبح در سالن اجتماعات سمينار بده چون از اداره کل مهمون داريم و خيلی دلشون می خواد در اين مورد خاص اطلاعات بيشتری داشته باشند. سفر دريائی رو تموم کن ، اگه بودجه داشتيم شما رو برای نمايشگاه تهران اعزام می کنيم. اگه بودجه جور نشد ، خودت رو آماده کن و داده های اون پروژه مشترک رو جمع و جور کن که همراه با آقای دکتر ... بری مرکز ... برای گزارش نويسی و تا تموم نشد همونجا بمون.
يکی نبود بهش بگه ، آقای محترم من بعنوان يه کارشناس اين مرکز که قراره اين همه کار رو با هم انجام بدم ، می تونم اظهار نظر کنم؟ می تونم مخالفت کنم؟ می تونم پيشنهاد بدم؟ می تونم به اختيار خودم يه کم اين تاريخهايی رو که بدون مشورت با من برام تنظيم کردين ، عوض کنم؟ می تونم ... ؟



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Home