-->
کاپیتان نمو






[Powered by Blogger]

8.12.2003

٭ امتحــان
يه نجار وقتی يه چيزی رو می سازه از تموم خلاقيتش برای هر چه بهتر ساخته شدن اون استفاده ميکنه. چندين هفته برای ساخت اون وقت ميگذاره ، از بهترين چوب استفاده ميکنه ، با حوصله تموم پستی و بلندی ها و موجها رو ميگيره ، يه رنگ قشنگ بهش ميزنه و ...
وقتی کارش تموم ميشه می خواد که ساخته دست خودش رو امتحان کنه و ببينه آيا دوام داره؟ آيا ميشه بهش اعتماد کرد و سپردش دست مشتری؟ يا نه ، آيا اونقدر محکم هست که بتونه خودش يه عمر ازش استفاده کنه؟ ببردش خونه و هر وقت نگاش ميکنه ياد زحمتش بيفته و اون رو با افتخار به ديگران نشون بده و بگه: اينه اون چيزی که مدتها براش زحمت کشيدم و قسمتی از وجود خودم رو در اون گذاشتم.
وقت امتحان ميرسه. با يه جور اضطراب امتحانش ميکنه. ميترسه که نکنه اون چيزی که می خواست از آب در نيومده باشه. گاهی منصرف ميشه و ميگه بهتره امتحان نکنم. ولی به خودش نهيب ميزنه که نه بايد امتحانش کنم ، شايد اون چيزی که بايد باشه نشده باشه.
تصور کنين که ساخته دست اون با موفقيت امتحان بشه و از خودش مقاومت نشون بده. نجار چقدر خوشحال ميشه و به خودش ميباله. ميگه: زحمتم به هدر نرفت.
تصور کنين که ساخته دست اون در اولين امتحان از بين بره. سست باشه. با کوچيکترين فشار تيکه هاش از هم بپاشن. حالا نجار چی ميگه؟ از يه طرف خوشحاله که قبل از هر اقدامی فهميدش که اين چيز قابل اطمينان نيست و همون بهتر که هرگز وارد خونه نکردش. از يه طرف ديگه ناراحته که اين همه وقت و انرژی بيهوده صرف شد.

ما هم در زندگيمون مثل همين نجار هستيم. گاهی از ترس خراب شدن خيالات و افکارمون ، از خير امتحان کردن ميگذريم. گاهی هم اين ترس رو کنار می زنيم و با شهامت امتحان می کنيم. حال و روز ما هم بعد از امتحان کردن کم از اون نجار نداره. درسته؟




* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Home