حتما از هجوم نوعی شانه دار در دريای خزر با خبر شده ايد. اين شانه دار که از تخم ماهی « کيلکـا » تغذيه ميکند ، تا کنون صدمات زيادی بر ذخاير اين ماهی در دريای خزر وارد آورده است. ماهی کيلکـا يکی از غذاهای مطلوب ماهيان خاويـاری بوده و با کاهش ذخاير کيلکـا ، کاهش ذخاير ماهيان خاوياری و کاهش شديد صيد اين ماهيان و به دنبال آن کاهش توليد خاويـار بوجود آمده است. از نظر اکولوژيکی يکی از دلايل مهاجرت آبزيان تغذيه می باشد و همواره به دنبال مکانهائی هستند که بيشترين ميزان غـذا را داشته باشد. با اين کاهش ذخاير در آبهای ايران ، مهاجرت اين ماهيان به محدوده آبهای ايران ، مانند سابق صورت نمی گيرد. از طرف ديگر صيد و صيادی ماهی کيلکـا نيز در استانهای شمالی به وضعيت بحرانی رسيده و تعداد زيادی از صيادان کيلکـا گير در حال حاضر بيکار می باشند.
حدود ده سال پيش نخستين گزارش از هجوم اين موجود ارائه شد. ولی در آن زمان کسی توجهی به آن نکرد. در اخبـار گفته شد که قرار است برای مقابله با آن از نوع ديگری شانه دار که بومـی آبهای ايران نيست ، استفاده شود. اين گونه جديد قادر است از گونه مهاجم و از تخم آن تغذيه کند و بدين ترتيب از جمعيت آن بکاهد. نکته اينجاست که آيا به اندازه کافی در اين زمينه مطالعه شده است؟ وارد کردن يک گونه غير بومی به يک اکوسيستم می تواند عواقب وخيمی به همراه داشته باشد. نمونه آن اضافه کردن ماهی « آمـور (کپـور علف خـوار) » به درياچه هامون است که در مدت کوتاهی از نيزارهای اين درياچه تغذيه کرده و اکوسيستم منطقه را شديدا تخريب کرد. بطوريکه زيستگاه پرندگان مهاجر تخريب شده و در اين درياچه جائی برای زاد و ولد و لانه گزينی برای اين پرندگان باقی نماند.
نمونه ديگر ماهـی « گامبوزيا » می باشد. اين ماهی برای مبارزه با بيماری مالاريا وارد ايران شد. اين ماهی از لارو پشه « آنوفل » که حامل بيماری مالاريا می باشد تغذيه می کند. در ابتدا همه چيز درست بود و محققين به نتيجه مطلوب رسيدند. ولی چند سال بعد ، اين ماهی بعنوان ماهی مزاحم در صنعت پرورش ماهيان و همچنين رقيب غذائی ماهيان بومی شناخته شد.
اميدوارم متوليـان اينکار با ديـد باز و با مصالعه کامل اين کار را انجام دهند و در آينده شاهد مشکل جديدی از ورود اين شانه دار جديد نباشيم.
تغيير کوچيکی در وبلاگم دادم که حاصل همکاری و راهنمائی دوست عزيزم تـافتـه هست. در همين جا از زحماتش تشکر ميکنم.