٭ امروز به اين فکر می کردم که در پس هر آرزوئی ، يک آرزوی ديگه نهفته است. وقتی در دل يه چيز رو می خواهيم با تموم وجود به طرفش ميريم ، شب و روز دعا ميکنيم ، وقتي به آرزومون رسيديم ، خوشحال ميشيم و به ياد آرزوی بعدی ميفتيم. خلاصه اينکه زندگی شده تلاش برای رسيدن به آروزهای لايتناهی ما. گاهی هم به اين فکر می کنم که خدا چقدر مهربونه که آرزوهامون رو برآورده ميکنه. مثلا دعا ميکنيم:
خدايا ، کمکم کن تا به اين آروزم برسم. ديگه هيچ آروزئی ندارم جز اينکه اين آرزوم برآورده بشه.
بعد که نوبت آروزی بعدی ميرسه ، باز هم اين دعا کردن شروع ميشه و خدا با مهربونی آرزوی بعدی رو هم برآورده ميکنه.
براستی آيا ميشه اين نتيجه رو گرفت که ضمانت ادامه حيات ، همين تلاش برای رسيدن به خواسته هاست؟ آيا روزی ميرسه که ديگه هيچ آروزئی نداشته باشه؟ من ميگم نه ، غير ممکنه و ما هميشه چيزی داريم که برای رسيدن به اون تلاش کنيم.
کلام آخر اينکه انگيزه و دليل زنده بودن خيلی از ما ها اميد به آينده و رسيدن به خواسته هامون هست. اگر اميد از زندگی ما حذف بشه آيا دليلی برای ادامه زندگی خواهيم داشت؟؟؟