-->
کاپیتان نمو






[Powered by Blogger]

10.11.2003

٭ امروز بايد به محل کارم بر می گشتم ولی مجبور شدم يه هفته ديگه مرخصيم رو تمديد کنم. با اين حساب عملا دو ماه از محل کارم دور هستم. جالب اينجاست که برای يه همايش بايد به يکی از مراکز جنوب برم تا مثلا در مورد فعاليتهای سال آينده بحث و تبادل نظر داشته باشيم. يادم مياد که سال گذشته يه همچين نشستی در مرکز ما انجام شد و بعد از پايان اون ، قطعنامه ای صادر کرديم. حالا که فکر می کنم ميبينم که فقط يه مورد از اون قطعنامه انجام شده و بقيه مفاد اون عملا فراموش شده بود. حالا در اين همايش باز در چه مواردی اتفاق نظر صوری انجام بشه ، خدا ميدونه. از شما چه پنهون من اين همايش رو بيشتر يه مرخصی و تجديد ديدار با همکاران ميشناسم تا يه همايش علمی که در اون مباحث تحقيقاتی بخواد مطرح بشه.
ديروز و امروز رو در استخرهای پرورش ماهيان دوست قديميم بودم. در کنار يکی از استخرها ، يه درخت شاخه هاش رو به اطراف باز کرده بود ، زير اين درخت چمن های سبز و تازه ای روئيده بود ، يه قسمت از چمن خالی بود و معلوم بود که محل نشستن کارگران استخر هستش. وقتی زير شاخه های درخت و در کنار اين چمن نشستم ، نسيم ملايمی که ميوزيد يه طراوت و شادی رو در من بوجود آورد. عکسهائی که از اينجا گرفتم رو در وقت مناسب تو وبلاگ ميگذارم.
با دوستم ساعتها اونجا نشستيم و کلی حرف زديم ، چای خورديم و در مورد کارهامون ، آرزوهامون ، برنامه های آينده ، تغييری که در طی اين سالها داشتيم و قول و قرارهائی که در گذشته با هم گذاشته بوديم ، حرف زديم. چقدر از وجود اين دوستم در کنار خودم احساس خوشحالی ميکنم. اين دوستم يادگار دوران خيلی گذشته هست و هيچيک از دوستانم به اندازه اون با من و روحيات من آشنا نيست.




* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Home