-->
کاپیتان نمو






[Powered by Blogger]

11.22.2003

٭ ستـاره من. نه ، بهتره بگم: ستـاره های مـن
سوم دبستان بودم. يه شب به اتفاق خانواده به طرف خونه پدر بزرگ در حرکت بوديم. شب مهتابی و آسمون صاف بود. موزيک دلنشينی هم در ماشين پخش می شد و من در صندلی عقب چشمم به آسمون بود. تو رؤياهای بچه گانه اون موقع بودم. اين مجموعه از ستاره ها توجهم رو جلب کردند. بيشتر از هر چيز نحوه قرار گيری اونها توجهم رو جلب کرده بود.


از اون شب به بعد بيشتر مواقع تو آسمون دنبال اونها بودم. اون روزها اسمشون رو نمی دونستم. ياد داستانهائی که خونده بودم ميفتادم: «با تولد هر انسان يه ستاره به ستاره های آسمون اضافه ميشه» «هر انسانی برای خودش يه ستاره داره و دلتنگيهاش رو به اون ميگه» «بايد بگرديم و ستاره خودمون رو پيدا کنيم» ...
اون موقع به خودم ميگفتم «همه يه ستاره دارند و من چند تا ستاره». سالها گذشت و بعد فهميدم اين يه «مجموعه ستاره» هست به اسم «شکارچی يا Orion». تعداد اين ستاره ها بيشتر هست ولی فقط اونهائی که پر نورترند ديده ميشند. نکته جالب برام تخيل و تصورات ستاره شناسان در گذشته بود که اين مجموعه ستاره ها رو نامگذاری کردند و به هر دسته با توجه با تخيل خودشون يه اسم دادند. دو عکس اينجا گذاشتم. يکی اين مجموعه رو کامل نشون ميده و ديگری اون تعداد ستاره ای هست که در نظر اول توجه هر بيننده ای رو جلب ميکنه.


خوب ديگه ، همه يه دونه ستاره دارند ، چه اشکالی داره من يه مجموعه ستاره داشته باشم؟ شايد شما هم تو زندگيتون يه ستاره داشته باشين. راستی ستاره دارين؟ اسمش رو چی گذاشتين؟ باهاش حـرف ميزنين؟ من که هر وقت ستاره هام رو ببينم کلی با اونا صحبت ميکنم. الان بيش از ۲۰ ساله که اين ستاره ها جزئی از زندگيم شدند. يه سئوال ، آيا ستاره های من رو تا بحال ديدين؟ اين شبها تو آسمون ديده ميشن. يه کم دقت کنين ، حتما پيداشون ميکنين.




* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Home