-->
کاپیتان نمو






[Powered by Blogger]

12.27.2003

٭

«اين مصيبت اسفناک رو به تمام ايرانيهای عزيز تسليت ميگم»

يکی از وحشتناکترين حوادث طبيعی ، برای هموطنان ما در « بـم » اتفاق افتاد. تازه از کشتی پياده شده بودم و هنوز در حال و هوای اونجا بودم که خبر چنين واقعه ای رو از دوستم که برای رسوندنم به مهمانسرا به اسکله آمده بود شنيدم. باورم نمی شد تا اينکه در تلويزيون صحنه های دردناکش رو ديدم. بی اختيار اشک می ريختم و به خرابه ها نگاه می کردم. چند دقيقه بعد بقيه همکاران هم به جمع ما پيوستند و يکی از دوستان در حالیکه سعی می کرد جلوی اشکهاش رو بگيره خبر آورد که تموم خانواده يکی از نزديکترین دوستان و همکارانم در اين حادثه به خواب ابدی رفتند. اينجا ديگه بغض همه ترکيد و چه دردناک و در سکوت گريه می کردند.
همکارم سراسيمه از گشت تحقيقاتی که به نيمه رسيده بود جدا شده و به طرف کرمان حرکت کرده بود. هيچکس جرات نکرده بود بهش بگه چه اتفاقی براش افتاده. نمی دونم اين همکارم که با اخلاق خوبش در دل همه جا داشت و همواره لبانش به لبخند دلنشينی آراسته بود ، چطور می خواد اين واقعه رو تحمل کنه.
دوستان عزيزم ، بيائيد فقط برای چند لحظه خودمون رو جای اونها بگذاريم. خيلی سخته که ببينی در يه چشم بر هم زدن کليه خانواده و عزيزترين کسان آدم برای هميشه خاموش شدند و ديگه اونها رو نمی بينيم. خدا به همه هموطنان عزيزمون صبـر بده.
بايد صبر کرد و ديد ايرانیها که در نوع دوستی و وطن پرستی در دنيا نظير ندارند در اين واقعه چه می کنند. مطمئنم که از هيچ کمکی مضايقه نمی کنند. دوستان من ، ما ايرانی هستيم و من به شخصه به ايرانی بودن خودم افتخار می کنم. بيائيد تا جائيکه از دستمون بر مياد به هموطنان داغدارمون کمک کنيم. در همين لحظه که همه ما در خانه ای گرم و با خيال راحت پای کامپيوتر نشستيم ، به اين فکر باشيم که برادران و خواهران ما الان در سرمای بيرحم کوير در چه شرايطی هستند.
کشور ايران همواره در جای جای اين دنيای بزرگ ، هر وقت چنين بلايائی نازل شد ، از هيچ کمکی دريغ نکرد ، حالا بايد ببينيم ساير کشورها برای ايران چه می کنند. ايرانی که در چند سال اخير نظير اين اتفاقات رو زياد به خودش ديده. سيل چند سال پيش استان گلستان نمونه ای از اون هست که هنوز هم آثارش در هنگام عبور از پارک ملی گلستان ديده ميشه.
صادقانه بگم که امروز بعد از ديدن تصوير مادری که گريه کنان بالای اجساد فرزندان کمتر از ۱۰ سالش نشسته بود من رو به اين فکر انداخت که نکنه ما ديگه لياقت مهربانی و رحمت خدا رو نداريم و داريم مکافات ناشکريهامون رو ميکشيم.
وبلاگم رو برای غم از دست دادن هموطنانم يه هفته سيـاه می کنم.




* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Home