گاه با خود می انديشم که انسان در اين دنيا و در مدتی کوتاه به اسم عمر ، بسان کوهنوردی می ماند که بايد کوهی را صعود کند و به قله برسد. ابتدا نيم نگاهی به کوه می اندازد و با عزمی راسخ اولين قدم را بر می دارد. در راه مشکلات زيادی انتظارش را می کشد ولی او عزمی راسخ دارد و از تمام اين مشکلات می گذرد. وقتی به قله ميرسد با کمال تعجب کوه ديگری را در برابر خود می بيند. صعودی ديگر در پيش است و مبارزه ای ديگر. اين روند ادامه دارد و فتح قله های بعدی بسی راحت تر خواهد بود اگر از تجارب فتوحات قبلی استفاده شود.
بسيارند کسانی که با تمام تلاش خود در نيمه راه از پا در می آيند و در آرزوی فتح قله بزرگ ، آن قله سر به فلک کشيده ، دنيا را با تمام سختيها و زيبائيهايش وداع می کنند.
خوشا بحال آنان که در اين مدت کوتاه ، مشکلات را زير پا می گذارند و بر فراز آن قله بلند ، دستها را رو به آسمان از هم باز کرده و نفسی عميق می کشند و در دل شاد و خرسند از اين پيروزيند.
راستی ما الان در حال فتح کدام قله ايم؟ آن قله بزرگ؟ يا هنوز در فتح قله اول مانده ايم؟