٭ امروز عليرغم ميل باطنی ، نامه ای تنظيم کردم و برای موسسه فرستادم. در اين نامه اشاره کردم که اون همکار محترم بدون هماهنگی با من از مقاله سوءاستفاده کرده و اون رو به اسم خودش فرستاده. يه تماس هم با دفتر مجله گرفتم و جريان رو گفتم. جالب اينجاست که يکی از همکاران نزديکم که در يه پروژه با هم همکار بوديم ، چند ماهی هست که به اين قسمت منتقل شده. خيلی ناراحت شد و گفت که اصلا انتظار نمی رفت که فلانی يه همچين کاری بکنه. يه فاکس هم برای دفتر مجله فرستادم. خلاصه اينکه نمی دونم چه اتفاقی برای اون ميفته. با توجه به شناختی که از رئيس موسسه و حساسيتش نسبت به اين قبيل تخلفات دارم ، فکر کنم گوشمالی خوبی بهش بده.
از اون روز به بعد هر وقت به ياد کارش ميفتم ، نمی تونم دليلی براش پيدا کنم. واقعا موندم که چرا اين کار رو کرد. ترجيح دادم که هيچ تماسی باهاش نداشته باشم. بالاخره تهران خواهم رفت و بهتره که از نزديک با هم ملاقات کنيم و در اين مورد هم بحث کنيم.
چند تا از دوستان و همکاران هم امروز تماس گرفتند و پرسيدند که جريان چيه؟ آخه همه می دونن که سوژه مقاله در حيطه کار من بود و چند بار گزارشاتم برای ساير مراکز فرستاده شده بود.
گذشت کردن چيز خيلی خوبيه و اخلاقی بسيار پسنديده هست. ولی گاهی اين گذشت کردن باعث ميشه که طرف احساس کنه که کارش درست بوده و در آينده همچنان به اينکار ادامه بده. بنابراين بهتره که از همين حالا جلوی کارش رو گرفت. اين به نفع خودشه و شايد الان نفهمه و خيلی هم دلخور بشه. ولی اگر نامه نوشتن من و اعتراضم يک اشتباه باشه ، در مقابل اشتباهی که اون مرتکب شده ، اصلا به چشم نمياد.