٭ حدود يه هفته از آمدنم ميگذره ولی هنوز ماموريت دريائی شروع نشده. هم دريا طوفانی بود و هم يه مشکل فنی برای کشتی بوجود اومد. حالا هم منتظريم تا ۳ مارس که گشت دريائی رو شروع کنيم.
تو اين مدت بيشتر از هميشه ميل به نوشتن داشتم ولی امکانش نبود. امروز فرصتی پيش اومد که مطلبی بنويسم. خوشحال ميشم که نظرتون رو برام بنويسين.
در حل کردن معادلات رياضی و مسائل مربوط به فيزيک ، شيمی و ... وقتی مسير رو اشتباه ميريم و به جواب درست نمی رسيم ، خيلی راحت برمی گرديم و با تجربه ای که از اين اشتباه داشتيم ، روش صحيح رو پيدا ميکنيم و در نهايت مسئله رو حل ميکنيم.
ولی اين قانون در بعضی موارد و بخصوص در روابط فردی و اجتماعی ما صدق نميکنه. وقتی متوجه ميشيم که در ارتباط با اطرافيانمون دچار اشتباه شديم ، شايد فرصتی برای جبران نباشه. اگه هم بتونيم مسير طی شده رو اصلاح کنيم ، ديگه اون شيرينی و رضايت خاطر رو نخواهيم داشت و هميشه اين خاطره تلخ با ما همراه خواهد بود و در آينده هم مشکلاتی رو برای ما بوجود مياره.
دردناکترين قسمت قضيه اينجاست که خيلی دير بفهميم اشتباه کرديم و عمری رو با يه خيال واهی و پوچ گذرونديم. زمان درازی رو به اين اميد گذرونديم که شناخت لازم رو پيدا کرديم و سعی کرديم که خودمون رو بشناسونيم ، ولی وقتی چيزی رو ميشنويم که تمام معادلات رو بهم ميريزه ، چاره ای نداريم جز قبول اين نکته که اشتباه کرديم و بايد با شهامت قبولش کنيم.