-->
کاپیتان نمو






[Powered by Blogger]

3.19.2005

٭ بهاری ديگر در راه است. هر سال که ميگذره شوق آغاز سال نو و زنده شدن طبيعت کم رنگتر ميشه. يادش بخير زمانی که برای رسيدن سال نو بی قرار بودم و روز شماری می کردم. انگار قرار بود با شروع سال جديد چيزی عوض بشه و دنيا به کام.
وقتی برای خريد به بازار ميرم مردم رو ميبينم که به تکاپو افتادن و با تعجيل خودشون رو برای سال نو آماده می کنند. ولی وقتی پای صحبت و درددل اونها ميشينی ميبينی اون شادی و نشاط واقعی رو ندارند. باز هم جای شکرش باقيه که با تمام مشکلات ريز و درشت يه دلخوشی دارند که مدتی شاد باشند و غم و غصه ها رو فراموش کنند.
گاهی با اونهائی که سنی ازشون گذشته هم صحبت ميشم. بدون استثناء همه ميگند که در قديم مردم اينجوری نبودند و واقعا با دلی شاد و سرشار از اميد زندگی می کردند. دوستانم که در خارج از کشور هستند از اين ناراحتند که سال نو رو در غربت هستند و اونجا رنگ و بوی سال نو وجود نداره. وقتی ميگم اينجا هم همونطوريه باور نمی کنند. به هر حال طبيعت و روزگار کار خودش رو ميکنه ، چه ما راضی باشيم چه نباشيم.

سالهای قبل همچين روزهائی بود که برای تعطيلات به خونه میومدم ولی امسال از اين سفر فارغ شدم و با خيال راحت و بدون نگرانی از اينکه بعد از مدتی باز هم بايد به جنوب برگردم ، در کنار خانواده و دوستانم به استقبال بهار ميرم. با اينکه بيشتر همکارانم تا پايان تعطيلات نوروزی مرخصی هستند ولی من بعد از تعطيلات رسمی به سرکار خواهم رفت. مرخصی رو برای جای ديگه ای لازم دارم. بهتره که ذخيره کنم برای ايامی که واقعا بهش نياز دارم.

پ.ن:
يکی از دوستانم به تازگی شروع به وبلاگ نويسی کرده و اسم وبلاگش رو گذاشته «آنـروزهـا». همون دوستم که سالها ازش بی خبر بودم. ورودش رو به جمع وبلاگ نويسها تبريک ميگم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Home