٭ چهره ای ساده داره و وقتی به چشماش نگاه ميکنی ، غم و اضطراب رو با هم ميبينی. از لباس پوشيدنش معلومه که زياد به فکر خودش نيست و ترجيح ميده که ساده بپوشه و ساده بگرده. صورتش رو هفته به هفته اصلاح ميکنه و وقتی آخر هفته ميشه ، ترکيب اين صورت اصلاح نشده و چشمهای غمزده ، تصوير يک آدم نيمه افسرده رو برات تداعی ميکنه.
با اين حال مغز متفکری داره و در کمتر از چند دقيقه ، محاسبه ميکنه که وقتی يه جا وام ميگيری ، قسط بندی چه جوريه و چند درصد سود بايد بدی. کافيه ازش بپرسی می خوام وام بگيرم اونوقت تموم حسابهای بانکی و انواع و اقسام وامها رو برات رديف ميکنه.
يه ماشين حساب کوچولو داره که هميشه در حال حساب کردنه. موقعی که حقوقش رو ميگيره چهره اش از هميشه غمگينتر ميشه. وقتی می پرسی چرا ناراحتی؟ ميگه بايد اين سنار سی شاهی رو مثل گوشت قربونی تيکه تيکه کنم و از فردا بدم به مستحق ها !!!
يه ماشين داشت که دو سال از خودش بزرگتر بود !!! ولی با هر جون کندنی بود يکی از همين ماشينهای کارمندی رو خريد.
آره درسته ، اين مشخصات بسيار مختصری از يک کارمند بخت برگشته بود.