٭ امروز دم غروب برای خريد رفتم بيرون ، عجيب بود که حتی يه تاکسی هم پيدا نمی شد. بعد از کلی انتظار يه تاکسی که فکر کنم مدل ۵۱ بود با دک و پوز آويزون پيداش شد. راننده هم که مثل ماشين احتياج به تعمير اساسی داشت با دقت به راديو گوش می کرد و من هم تو حال خودم بود. لابلای حرفهای گوينده شنيدم که: با سوت داور بازی ايران و کره شمالی آغاز شد ...
يه دفعه متوجه شدم امروز بازی برگشت ايران و کره شمالی هست و من خبر ندارم. با عجله خريد کردم و برگشتم تا بازی رو ببينم. خدائيش چندان رغبتی به ديدن فوتبال ندارم ولی اين بازيها يه کم جنبه حيثيتی پيدا کرده و مطمئنم که اگه نبينم و به کار ديگری مشغول بشم ، تموم حواسم اونجاست.
اميدوارم اينبار برخلاف دفعات قبلی برای راه يابی به جام جهانی به شانس و اقبال تکيه نکنيم. سالهای قبل هميشه در بحث کارشناسان گفته می شد: اگه ما اين بازی رو ببريم و اگه فلان کشور مساوی کنه و اون بازی هم با حساب فلان تمام بشه و ... ما به جام جهانی ميريم. دعا می کنم زحمت بر و بچه ها نتيجه بده و با خيال راحت راه يابی به جام جهانی رو جشن بگيريم.
خودمونيم يکی نيست به اين آقای شفيع بگه جون مادرت ديگه فوتبال گزارش نکن و اگه هم خواستی اين کار رو بکنی اينقدر چرت و پرت نگو. وقتی سوتی ميده اونقدر ماله ميکشه تا گندش رو بخوابونه و بازی از دستش ميره. نمی دونم اين حرفها رو از کجا جمع ميکنه. خيابانی هم کم از اون نداره و هيچوقت يادم نميره که در آخرين جام جهانی که ايران شرکت داشت و با آمريکا بازی داشت ، خودش رو کشت تا اسم آمريکا رو نگه و هميشه می گفت تيم سفيد پوش. ميرزائی هم که اصلا برای ايران شگون نداره و هر وقت گزارش کرده ما يا باختيم يا مساوی کرديم. هيچکدوم اين آقايون عادل فردوسی پور نمی شند. خدا کنه بازی ايران ـ بحرين رو اون گزارش کنه.