٭
عيـد فطـر مبـارک.بعد از سالها ، ماه رمضان امسال رو در خونه بودم. وقت افطار هميشه به ياد سالهای گذشته ميفتادم. با بچه ها دور هم سفره افطار رو پهن می کرديم. با اينکه آشپزيمون همچين بد هم نبود ولی اصلا کسی حال و حوصله درست کردن فرنی و اينجور چيزها رو نداشت. يادمه بعضی روزها وقتی از اداره برمی گشتيم ، همه خسته بوديم و به محض رسيدن به اتاقهامون ، شيرجه ميزديم تو رختخواب و می خوابيديم. وقت افطار که می شد بيدار می شديم و تازه متوجه می شديم که نه چای دم کرديم و نه چيزی برای افطار داريم. در اين روزها افطارمون يه کم طولانی می شد و گاهی يه ربع بعد از اذان روزه هامون رو باز می کرديم.
در کنار خاطرات قشنگی که از دريای جنوب دارم ، ماه رمضون هم ماه خاطره انگيزی برام هست.