٭ چه حالی ميده ديدن يکسری از قيافه ها که اين روزها بدجوری بهم ريخته شدند. طبيعت انسان انگاری همينه که فکر ميکنه قدرت و مقام هميشه موندنی هست در حاليکه اگه خوب فکر کنه ميبينه که اگه اين قانون برقرار بود ، اين مقام به دست اونها نمی رسيد.
نگاه پر حسرت بعضی ها به ميزهاشون و اتاقشون واقعا برام جالبه. آقايونی که تا ديروز سلام رو هم به زور جواب می دادند و رفتاری پر از غرور و نخوت داشتند ، اينروزها خودشون رو تنها ميبينند چون در دوران قدرت حتی يک دوست هم برای خودشون باقی نگذاشتند.
جريان از اين قراره که يه تحول اساسی در سيستم مديريت ما پيش اومده و متعاقب اون در تک تک ادارات تابعه هم اين تحول بايد اعمال بشه و طبق يک اصل قديمی ، يه پوست اندازی کامل در حال انجام شدنه و اين امر باعث شده که يه عده خوشحال باشند که به نان و نوائی ميرسند و يک عده هم غمگين باشند که موقعيتهای طلائی رو دارند از دست ميدن.
گروه سوم که امثال من باشند هم يه گوشه نشستند و دارن به اين مناظر نگاه می کنند و اميدوارند پوسته جديد مديريتی اشتباهات قبلی رو تکرار نکنه و محيطی سالم بوجود بياد که هر کس در جايگاه خودش قرار بگيره و حق کسی ضايع نشه. در چنين محيطی ميشه انرژی مضاعف گرفت و باز هم کار کرد.
اين انتظارات شايد يه کم ، يا نه ، شايد خيلی ايده آليسم باشه ولی ما همچنان اميدواريم.
پ.ن:باش تا اموراتت بگذره!!!